عشق بورزید وگرنه نابود خواهید شد انتخاب دیگری در میان نیست.(جی پی واسوانی)
فرشته گفت:میخواهی پرده ای از بهشت و جهنم را به تو نشان دهم؟
مرد با خوشحالی گفت: بله خیلی دوست دارم بدانم جهنم و بهشت چه شکلی هستند؟
فرشته او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛
در وسط اتاق ، یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف پر از خورش خوش طمع و لذیذ بود.
افرادی که دور آن نشسته بودند در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند.
چون دسته قاشق ها از بازوهایشان بلندتر بود ، نمیتوانستند قاشق را در دهان خود فرو ببرند و غذا بخورند.
در نتیجه بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد.
فرشته گفت:جهنم را دیدی و اما بهشت، اورا به اتاق بعدی برد و در را باز کرد.
درباره این سایت